کنایه از روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم القرار، یوم النشور، روز بازخوٰاست، روز بازپرس، یوم الجمع، طامة الکبریٰ، یوم دین، قارعه، یوم الحساب، نشور، یوم التّناد، یوم الحشر، روز امید و بیم، یوم التلاقی، یوم الدین، ستخیز، رستخیز، فرجام گاه، روز جزا، روز رستاخیز، روز درنگ، روز وانفسا، رستاخیز، یوم السبع، روز شمار
کنایه از روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یومُ القَرار، یومُ النُشور، روزِ بازخوٰاست، روزِ بازپُرس، یومُ الجَمع، طامة الکُبریٰ، یومُ دین، قارِعَه، یومُ الحِساب، نُشور، یومُ التَّناد، یومُ الحَشر، روزِ اُمید و بیم، یومُ التَلاقی، یومُ الدین، سَتخیز، رَستَخیز، فَرجام گاه، روزِ جَزا، روزِ رَستاخیز، روزِ دِرَنگ، روزِ وانَفسا، رَستاخیز، یومُ السَبع، روزِ شُمار
دهی از دهستان عباداللهی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هندیجان. سر راه فرعی اتومبیل رو هندیجان بساحل خلیج فارس. دارای پنجاه تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان عباداللهی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هندیجان. سر راه فرعی اتومبیل رو هندیجان بساحل خلیج فارس. دارای پنجاه تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
روز آخرین، روز قیامت. (ناظم الاطباء) : پرستش همان پیشه کن یا نیاز همه کار روز پسین را بساز. فردوسی. هست یکایک همه بر جای خویش روز پسین جمله بیارند پیش. نظامی. مپندار دلها بداغ تو ریش که روز پسین آیدت خیر پیش. سعدی
روز آخرین، روز قیامت. (ناظم الاطباء) : پرستش همان پیشه کن یا نیاز همه کار روز پسین را بساز. فردوسی. هست یکایک همه بر جای خویش روز پسین جمله بیارند پیش. نظامی. مپندار دلها بداغ تو ریش که روز پسین آیدت خیر پیش. سعدی
کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است. روسفید: شبی دارم سیاه از صبح نومید درین شب روسپیدم کن چو خورشید. نظامی. دو پروانه بینم درین طرفگاه یکی روسپید است و دیگر سیاه. نظامی. تا نفکندند نرست آن امید تا نشکستند نشد روسپید. نظامی. قدم بتربت عاشق ز ساق سیمین نه که روسپید بروز حساب برخیزد. ؟ (از آنندراج). ، این لفظ را بر زنان بدکاره بر سبیل طعن اطلاق کنند که: ای روسپید، یعنی روسیاه و به این معنی روسپی مخفف آن است. (آنندراج). و رجوع به روسپی شود
کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است. روسفید: شبی دارم سیاه از صبح نومید درین شب روسپیدم کن چو خورشید. نظامی. دو پروانه بینم درین طرفگاه یکی روسپید است و دیگر سیاه. نظامی. تا نفکندند نرست آن امید تا نشکستند نشد روسپید. نظامی. قدم بتربت عاشق ز ساق سیمین نه که روسپید بروز حساب برخیزد. ؟ (از آنندراج). ، این لفظ را بر زنان بدکاره بر سبیل طعن اطلاق کنند که: ای روسپید، یعنی روسیاه و به این معنی روسپی مخفف آن است. (آنندراج). و رجوع به روسپی شود